مورخ: 1404/04/30
شماره: 1404313900001019815
آرا هیات تخصصی دیوان عدالت
رای شماره 1404313900001019815 مورخ 1404/04/30 هیات تخصصی مالیاتی ، بانکی دیوان عدالت اداری (موضوع شکایت و خواسته : ابطال بخشنامه شماره 73/200 مورخ 1392/01/06 سازمان امور مالیاتی )

بـسـمـه تـعـالـی

 هیات تخصصی مالیاتی، بانکی

* شماره پــرونـــده : هـ ت/0300180    شماره دادنامه سیلور:  1404313900001019815      تاریخ: 1404/04/30

* شاکی : آقای حمیدرضا فتاحی 

*طرف شکایت : سازمان امور مالیاتی

*موضوع شکایت و خواسته : ابطال بخشنامه شماره 73/200 مورخ 1392/01/06 سازمان امور مالیاتی 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* شاکی دادخواستی به طرفیت سازمان امور مالیاتی به خواسته ابطال بخشنامه شماره 73/200 مورخ 1392/01/06 سازمان امور مالیاتی به دیوان عدالت اداری تقدیم کرده که به هیات عمومی ارجاع شده است متن مقرره مورد شکایت به قرار زیر می باشد: 

موضوع : اجرای مقررات ماده 239 

با توجه به ابهامات و سوالات متعدد در خصوص مفاد ماده 239 قانون مالیاتهای مستقیم، بدینوسیله اعلام می گردد: 

در صورتی که مودیان مالیاتی ظرف مهلت مقرر در ماده 238 قانون مالیاتهای مستقیم به برگ تشخیص مالیاتی کتبا اعتراض نمایند، فارغ از اینکه قبل یا بعد از تاریخ اعتراض مذکور نسبت به پرداخت مالیات متعلقه اقدام نموده باشند، مادامی که به صورت کتبی از اعتراض خود صرف نظر و یا کتبا اعلام قبولی خود را نسبت به برگ تشخیص مالیاتی اعلام ننمایند، پرونده از نظر مالیاتی مختوم و یا قطعی نبوده و اعتراض مزبور در اجرای مفاد مواد 238 و 244 قانون مالیاتهای مستقیم حسب مورد در اداره امور مالیاتی و یا هیات های حل اختلاف مالیاتی، قابل طرح می باشد.

در ضمن در مواردی که مودی پس از اعتراض به برگ تشخیص یا آرا هیات های حل اختلاف مالیاتی کتبا از اعتراض یا شکایت حسب مورد منصرف و نسبت به اعلام قبولی برگ تشخیص یا آرا هیات حل اختلاف مالیاتی در مرجع ذیربط ( مرجع تسلیم اعتراض ) اقدام نماید در این صورت ادامه مراحل دادرسی وجاهت قانونی نداشته و می بایست نسبت به صدور برگ مالیات قطعی، با رعایت مقررات اقدام گردد. 

*دلایل شاکی برای ابطال مقرره مورد شکایت :

با درود و ارج و پیشکش مهر، ، ضمن تقدیم دادخواست به آن دیوان و تقاضای استماع دعوی ، مستحضر می دارد: رییس کل محترم سازمان امور مالیاتی کشور با بخشنامه شماره 200/73 مورخ 1392/01/06  بر خلاف منطوق ماده ( 239) قانون مالیاتهای مستقیم مصوب 1366/12/03 و اصلاحیه های بعدی آن ، رسیدگی  به اعتراض مودیان و رفع اختلافات مالیاتی در اجرای مقررات مواد (238 ) و (244) قانون مورد بحث را ، بعد از مختومه شدن پرونده مجاز دانسته است .

اگر چه مفاد این بخشنامه علی الظاهر تجلی گاه تعامل سازمان امور مالیاتی با مودیان است لکن باید توجه داشت که امکان رسیدگی  مجدد توسط تنظیم کننده گزارش ( اداره امور مالیاتی ) در اجرای ماده (238) قانون مذکور و یا طرح پرونده در هیات های حل اختلاف مالیاتی بعد از پرداخت مالیات متعلقه ضمن اینکه نقض مسلم امر مختومه - موضوع ماده 239 قانون مالیاتهای مستقیم - است بلکه فساد خیز و با حقوق مودیان نیز در تعارض می باشد . به این علت که هرگاه سازمان امور مالیاتی اراده نماید حتی بعد از پرداخت مالیات و صدور مفاصا حساب مالیاتی می تواند پرونده مختومه را مجددا مفتوح و آن را مورد رسیدگی قرار داده و مالیات بیشتری مطالبه نماید. مضافا اینکه ، بخشنامه مورد شکایت که اجازه طرح پرونده مختومه را، در هیات حل اختلاف بدوی نیز صادر نموده به تبع این امر پرونده امر قابلیت تجدید نظر خواهی و شکایت به شورای عالی مالیاتی و با ادعای نا عادلانه بودن در اجرای مواد (251)، (247) و (251مکرر) را خواهد داشت . در حالی که به موجب فراز سوم بند (2) ماده (270) قانون مورد بحث قانون گذار برای ناقض امر مالیاتی مختوم از طریق رسیدگی مجدد پرونده ، مجازات انفصال از خدمات اداری را پیش بینی نموده است .

مغایرت مفاد بخشنامه مورد شکایت با قانون واصول حقوقی به شرح ذیل ایفاد می گردد :

اولا - اصل بر این است که دادرسی (در مراجع قضایی یا مراجع شبه قضایی یا مراجع اداری ) باید عادلانه باشد. دادرسی عادلانه یا منصفانه به معنای تضمینات کلی است که جهت رعایت حقوق طرفین در فرایند دادرسی انواع دعاوی نزد مرجعی صلاحیت دار، مستقل، بی طرف وقابل پیش بینی در مکانیزم قضایی واداری پیش بینی شده است . به همین جهت قانون گذار در راستای عملی نمودن این امر با وضع قواعد ثابت تدابیری را اتخاذ نموده تا این مهم را عملی نماید . یکی از این قواعد اعتبار امر مختوم است . از آثار اعتبار امر مختوم در دعاوی حقوقی واداری عدم امکان مجدد آن پس از صدور قطعیت باهمان موضوع وهمان جهت وهمان اصحاب دعوا است. مصادیق امر مختوم که در ماده (239) قانون مالیاتهای مستقیم که مورد صریح قرار کرفته در چهار مورد احصا شده است. :

الف ) درصورتی که مودی ظرف سی روز از تاریخ ابلاغ برگ تشخیص مالیات قبولی خود را نسبت به آن کتبا اعلام کند .

ب) مالیات مورد مطالبه رابه ماخذ بری تشخیص پرداخت    نماید .

ب) ترتیب پرداخت مالیات متعلقه را بدهد . این امر ناظر به ماده (167) قانون مالیاتهای است که بیان می دارد: "وزارت امور اقتصادی و دارایی یا سازمان امور مالیاتی کشور می تواند نسبت به مودیانی که قادر به پرداخت بدهی مالیاتی خود اعم از اصل و جریمه به طور یکجا نیستند از تاریخ ابلاغ مالیات قطعی بدهی مربوط را حداکثر به مدت سه سال تقسیط نماید."

ث) اختلاف موجود بین خود و اداره امور مالیاتی را به شرح ماده (238) این قانون رفع نماید.

با این وصف هر یک موارد فوق الاشعار به تنهایی و بدون عاملیت دیگری - از جمله پرداخت مالیات - موجب مختومه گردیدن پرونده مالیاتی و برخور داری از اعتبار امر مختوم است .

ثانیا - یکی از مواردی که جهت فهم قوانین اهمیت در خور توجه دارد خوانش قانون با توجه به مفاهیم متعارف کلماتی است که مورد استفاده قانون کذار قرار گرفته است . با توجه به اینکه قانون گذار در تدوین و نگارش قانون قطعا به نکات دستوری در زبان فارسی واقف وکاربرد واژه ها و حروف را به همان مرتبتی که در دستور زبان فارسی وجود دارد مورد استفاده قرار داده ، با رجوع به معانی این کلمات و حروف مراد و مقصود قانون گذار مشخص می گردد . در ماده (239) قانون مالیاتهای مستقیم مقنن برای احصا مصادیق مختومه از حرف ربط "یا " که در دستور زبان فارسی مفهوم "تسویه (مساوی) و تخییر " را دارد استفاده موده است . کاربرد حرف ربط "یا " در بیان احصا مصادیق امر مختومه مفید این معنا است که هر کدام از عوامل چهار گانه در ماده مذکور بدون نیاز به عامل دیگری بطور مستقل و علیحده می تواند موجب مختومه شدن پرونده کردد. اکر مراد و منظور قانون غیر از این بود قاعدتا استفاده از حرف ربط "یا " که افاده در مفهوم تساوی و اختیار دارد بی مورد بود .

بنابراین ، در ماده (239) قانون مالیاتهای مستقیم عبارت " قبولی خود را نسبت به آن ( برگ تشخیص) کتبا اعلام کند" مشروط به عبارت "مالیات مورد مطالبه را به ماخذ برگ  تشخیص پرداخت یا ترتیب پرداخت آن را بدهد" نمی باشد بلکه اعلام قبولی مالیات یا پرداخت آن به ماخذ برگ  تشخیص یا ترتیب پرداخت مالیات ، هریک بدون نیاز به عاملیت دیگری موجب مختومه شدن پرونده کردد.

ثالثا - مقررات بخشنامه مورد شکایت مشعر بر اینکه ، " در صورتی که مودیان مالیاتی ظرف مهلت مقرر در ماده 238 قانون مالیاتهای مستقیم به برگ  تشخیص مالیاتی کتبا اعتراض نمایند، فارغ از اینکه قبل یا بعد از تاریخ اعتراض مذکور نسبت به پرداخت مالیات متعلقه اقدام نموده باشند، مادامی که به صورت کتبی از اعتراض خود صرف نظر و یا کتبا اعلام قبولی خود را سبت به برگ  تشخیص مالیاتی اعلام ننمایند، پرونده از نظر مالیاتی مختوم و یا قطعی نبوده و اعتراض مزبور در اجرای مفاد مواد 238 و 244 قانون مالیاتهای مستقیم حسب مورد در اداره امور مالیاتی و یا هیات های حل اختلاف مالیاتی، قابل طرح می باشد." با عنایت به مقررات تبصره ذیل ماده (239) که بیان می دارد : "در مواردی که برگ تشخیص مالیات طبق مقررات تبصره (1) وقسمت اخیر تبصره (2) ماده (203) وماده (208) این قانون ابلاغ شده باشد و مودی به شرح مقررات این ماده اقدام نکرده باشد در حکم معترض به برگ  تشخیص مالیات شناخته می شود." منتهی به این امر است که ،پرونده مودی که به مالیات متعلقه اعتراض و سپس آن را پرداخت   وکواهی مفاصا حساب نیز دریافت داشته است حتی سالها بعد ، به استناد مقررات بخشنامه مورد بحث و تبصره ذیل ماده (239) قابل طرح در هیات حل اختلاف مالیاتی بوده و مودی می تواند به اداره امور مالیاتی مربوطه مراجعه و خواستار رسیدگی  پرونده امر توسط رییس اداره امور مالیاتی و یا هیات حل اختلاف مالیاتی گردد که تالی فساد های آن روشن و نیازی به توضیح بیشتر ندارد .

رابعا - در قسمت اخیر بخشنامه مورد شکایت آمده است : " در ضمن در مواردی که مودی پس از اعتراض به برگ تشخیص یا آرا هیات های حل اختلاف مالیاتی کتبا از اعتراض یا شکایت حسب مورد منصرف ونسبت به اعلام قبولی برگ تشخیص یا آرا هیات حل اختلاف مالیاتی در مرجع ذیربط (مرجع تسلیم اعتراض) اقدام نماید در این صورت ادامه مراحل دادرسی وجاهت قانونی نداشته ومی بایست نسبت به صدور برگ مالیات قطعی، با رعایت مقررات اقدام کردد. " مفهوم موافق این فراز بخشنامه این است که تا شخص مودی کتبا از اعتراض خود صرف نظر ننماید ( حتی در مواردی که مالیات را پرداخت   یا ترتیب پرداخت آن را داده باشد و نیز مفاصا حساب مالیاتی را نیز دریافت نموده باشد ) پرونده امر مختومه تلقی نگردیده و کماکان در مراجع حل اختلاف قابل طرح است . در واقع سازمان امور مالیاتی با صدور این بخشنامه امر مختومه را اناطه به قبولی کتبی مودی یا مسترد داشتن و صرف نظر نمودن از اعتراض خود داده و حتی پس از پرداخت مالیات ، بر خلاف تصریح ماده 239 قانون مالیاتهای مستقیم آن را قطعی و مختومه تلقی نمی نماید، در حالی که قانون کذار چهار مصداق برای امر مختومه در ماده (239) بیان نموده که هرکدام بدون عاملیت دیگری موجب مختومه شدن پرونده می گردد .

رییس سازمان امور مالیاتی در بخشنامه اخیر الصدور به شماره 200/1403/5 مورخ 1403/02/24 بدون توجه به علت و مبنای قض آرا هیات عمومی آن دیوان به شماره دادنامه های 286 و 287 مورخ 1399/02/16 و صدور رای 239 مورخ 1399/03/20 که در اجرای ماده (91) قانون دیوان عدالت اداری انجام و منتهی به ابطال ماده (13) آیین نامه اجرایی ماده (34) قانون مالیاتهای مستقیم با موضوع طرح پرونده در هیات های حل اختلاف مالیاتی بعد از پرداخت مالیات متعلقه گردیده ، مفاد رای دادنامه 439 را صرفا معطوف به مالیات بر ارث نموده و سایر موارد را مسکوت کذارده است . همین امر باعث شده تا با بقا مقررات بخشنامه مورد شکایت مامورین مالیاتی اقدام به ورود و رسیدگی  پرونده های مختومه نمایند .در حالی که مقررات ماده (239) قانون مالیاتهای مستقیم در بیان مصادیق امر مختوم از عمومات این قانون است وصرفا ناظر به منبع ارث نمی باشد .

بدیهی است رای هیات عمومی آن دیوان به شماره دادنامه 325 مورخ 1388/03/13 که ناظر به ماده (242) قانون مالیاتهای ستقیم با موضوع استراد اضافه پرداخت مالیات است ، امری متفاوت ومجزا از مقررات مواد 238 و 239 و 244 می باشد .

علیهذا با عنایت به موارد اشعاری در این دادخواست و با عنایت به مقررات ماده (239) قانون مالیاتهای مستقیم که پرداخت   مالیات را از جمله موارد امر مختوم تلقی نموده و همچنین   فراز سوم از بند دوم ماده (270) قانون مذکور که به جریان انداختن امر مختومه را موجب مجازات انفصال از خدمات دولتی به مدت یک تا چهارسال تعیین نموده ، ابطال بخشنامه شماره 200/73 مورخه 1392/01/06 سازمان امور مالیاتی که بر خلاف منطوق ماده 239 قانون مالیاتهای مستقیم صادر گردیده ، مورد استدعاست. 

* خلاصه مدافعات طرف شکایت:

در خصوص پرونده کلاسه 140331920000544163  به شماره بایگانی 0301265 موضوع دادخواست آقای حمیدرضا فتاحی، به خواسته ابطال بخشنامه شماره 200/73 مورخ 1392/01/06 به استحضار می رساند:

1- چکیده:

به موجب مقرره مورد شکایت، درصورتی که مودیان مالیاتی ظرف مهلت مقرر در ماده 238 ق.م.م به برگ  شخیص مالیاتی کتبا اعتراض نمایند، فارغ از اینکه قبل یا بعد از تاریخ اعتراض مذکور نسبت به پرداخت  مالیات متعلقه اقدام نموده باشند، مادامی که به صورت کتبی از اعتراض خود صرف نظر نکنند و یا کتبا اعلام قبولی خود رانسبت به برگ  تشخیص مالیاتی اعلام ننمایند، پرونده از نظر مالیاتی مختوم و یا قطعی نبوده و اعتراض مزبور در اجرای مفاد مواد 238 و 244 حسب مورد در اداره امور مالیاتی و یا هیات های حل اختلاف مالیاتی، قابل طرح می باشد. در ضمن در مواردی که مودی پس از اعتراض به برگ  تشخیص یا آرا هیات های حل اختلاف مالیاتی کتبا از اعتراض یا شکایت حسب مورد منصرف ونسبت به اعلام قبولی برگ  تشخیص یا آرا هیات حل اختلاف مالیاتی در مرجع ذیربط (مرجع تسلیم اعتراض) اقدام نماید، در این صورت ادامه مراحل دادرسی وجاهت قانونی نداشته ومی بایست نسبت به صدور برگ   مالیات قطعی، بارعایت مقررات اقدام کردد.

شاکی مدعی است، مصادیق چهار گانه امر مختومه در ماده 239 ق.م.م، بدون عاملیت دیگر ی، موجب مختومه شدن پرونده مالیاتی می گردد و سازمان مالیاتی با صدور بخشنامه مورد شکایت، مختومه شدن پرونده را منوط به قبولی کتبی برگ  تشخیص یا آرا هیات حل اختلاف مالیاتی از جانب مودی و مسترد داشتن اعتراض خود نموده وحتی پس از پرداخت مالیات، آن را قطعی و مختومه تلقی نمی کند ودر نتیجه پرونده مودی حتی سال ها پس از اعتراض به مالیات متعلقه و سپس  پرداخت آن و دریافت مفاصاحساب، به استناد بخشنامه مورد شکایت و تبصره ماده 239، قابل رسیدگی توسط اداره امور مالیاتی و یا هیات حل اختلاف مالیاتی خواهد بود. لذا به دلیل مغایرت با ماده 239 وفراز سوم از بند دوم ماده 270 ق.م.م، خواستار ابطال آن شده است.

این در حالی است که این بخشنامه که با هدف رعایت کامل حق اعتراض مودیان صادر شده است، اولا - بر اساس مفاد ماده 238 قانون مالیات های مستقیم مصوب 1366 با اصلاحات آن در سال 1380، حق مراجعه به اداره مالیاتی و اعتراض مودیان نسبت به برگ  تشخیص مالیاتی ظرف مهلت مقرر در این ماده، اعتراض، بنا به دلایلی همچون جلوگیری از تعلق جرایم موضوع ماده 190 و یا عدم آگاهی از قوانین و مقررات، سبت به پرداخت مالیات اقدام نموده باشند که این امر موجب نمی شود حق ایشان برای اعتراض در موعد مقرر سلب شود. 

ثالثا- در خصوص مودیانی که در اجرای مقررات ماده 238 و در مهلت مقرر به مالیات تشخیصی، اعتراض نموده اند، مختومه شدن پرونده ، براساس فراز سوم ماده 239، منوط به رفع اختلاف مودی با اداره امور مالیاتی است واصولا مقررات ماده 239، مانع از رسیدگی  ورفع اختلاف مودی با اداره امور مالیاتی در اجرای ماده 238 ق.م.م برای مودیانی نمی باشد که قبل یا بعد از اعتراض، نسبت به پرداخت   مالیات اقدام نموده اند.

رابعا- وفق تبصره ماده 239 اصلاحی مصوب 1380، اشخاصی در حکم معترض به برگ  تشخیص مالیات شناخته می شدند که برگ  تشخیص مالیات طبق مقررات تبصره ماده (203) وماده (208) این قانون به آنها ابلاغ شده بود و مودی به شرح مقررات ماده مزبور اقدام نکرده بود و در مواردی که مشمول این قسمت از تبصره ماده 239 می شد، چنانچه مودی مالیات مورد مطالبه رابه ماخذ برگ   تشخیص، پرداخت یا ترتیب پرداخت آنرا می داد، پرونده امر از لحاظ میزان درآمد مشمول مالیات مختومه تلقی می شد.

2. شرح دفاعیه:

الف) در صدر ماده 238 قانون مالیات های مستقیم اصلاحی 1380/11/27، مقرر شده بود، در مواردی که برگ  تشخیص مالیات صادر وبه مودی ابلاغ می شود، چنانچه مودی نسبت به آن معترض باشد می تواند ظرف مدت سی روز از تاریخ ابلاغ شخصا یا به وسیله وکیل تام الاختیار خود با ارایه دلایل واسناد و مدارک کتبا از اداره امور مالیاتی تقاضای رسیدگی مجدد نماید.

ب) بر اساس ماده 239 قانون یاد شده، در صورتی که مودی ظرف سی روز از تاریخ ابلاغ برگ  تشخیص مالیات قبولی خود را نسبت به آن کتبا اعلام کند یا مالیات مورد مطالبه رابه ماخذ برگ  تشخیص پرداخت یا ترتیب پرداخت آن رابدهد یا اختلاف موجود بین خود واداره امور مالیاتی رابه شرح ماده (238) این قانون رفع نماید پرونده امر از لحاظ میزان درآمد مشمول مالیات مختومه تلقی می گردد ودر مواردی که مودی ظرف سی روز کتبا اعتراض ننماید و یا در مهلت مقرر در ماده مذکور به اداره امور مالیاتی مربوط مراجعه نکند درآمد تعیین شده در برگ  تشخیص مالیات قطعی است.

ب) در تبصره ماده 239 قانون مالیات های مستقیم اصلاحی 1380/11/27 مقرر شده بود، در مواردی که برگ  تشخیص مالیات طبق مقررات تبصره ماده 203 وماده 208 این قانون ابلاغ شده باشد و مودی به شرح مقررات این ماده اقدام نکرده باشد، در حکم معترض به برگ   تشخیص مالیات شناخته می شود. در این صورت و همچنین  در مواردی که مودی ظرف مهلت سی روز از تاریخ ابلاغ کتبا به برگ  تشخیص اعتراض کند پرونده امر برای رسیدگی به هیات حل اختلاف مالیاتی ارجاع می کردد. 

ت) به موجب بخشنامه شماره 73/200 مورخ 1392/01/06، (در صورتکه مودیان مالیاتی ظرف مهلت مقرر در ماده 238 قانون مالیات های مستقیم به برگ  تشخیص مالیاتی کتبا اعتراض نمایند، فارغ از اینکه قبل یا بعد از تاریخ اعتراض مذکور نسبت به پرداخت مالیات متعلقه اقدام نموده باشند، مادامی که به صورت کتبی از اعتراض خود صرفنظر و یا کتبا اعلام قبولی خود رانسبت به برگ  تشخیص مالیاتی اعلام ننمایند، پرونده از نظر مالیاتی مختوم و یا قطعی نبوده واعتراض مزبور در اجرای مفاد مواد 238 و 244 قانون مالیات های مستقیم حسب مورد در اداره امور مالیاتی و یا هیات های حل اختلاف مالیاتی، قابل طرح می باشد. در ضمن ...))

بنا به مراتب فوق: اولا: دادخواهی مالیاتی در مراجعی که قانون تعیین نموده، جز حقوق اشخاص است و مودیان می توانند جهت حل وفصل اختلافات مالیاتی طرح پرونده رادر این مراجع مالیاتی بارعایت مقررات مربوط درخواست نمایند وبر اساس مفاد ماده 238 قانون مالیات های مستقیم اصلاحی سال 1380، حق مراجعه به اداره امور مالیاتی و اعتراض مودیان نسبت به برگ  تشخیص مالیاتی ظرف مهلت مقرر در این ماده، منوط به پرداخت  یا عدم پرداخت  مالیات نیست.

ثانیا: به طور کلی مودیان مالیاتی ممکن است قبل یا بعد از تاریخ اعتراض، بنا به دلایلی از جمله جلوگیری از تعلق جرایم موضوع ماده 190 قانون یاد شده و یا به دلیل عدم آگاهی از قوانین و مقررات مالیاتی، نسبت به پرداخت مالیات اقدام نموده باشند که این امر باعث سلب حقوق ایشان بابت ثبت اعتراض در موعد مقرر نمی شود.

ثالثا: پاراکراف نخست بخشنامه مورد شکایت، مربوط به مودیانی است که ظرف مهلت مقرر در ماده 238 قانون مالیات های مستقیم اصلاحی سال 1380 به برگ  تشخیص مالیاتی کتبا اعتراض نمایند. از سوی دیگر  یکی از موارد مندرج در ماده 239 قانون فوق برای مختومه شدن درآمد مشمول مالیات عبارت است از این که: «اختلاف موجود بین خود واداره امور مالیاتی را به شرح ماده 238 این قانون رفع نماید)؛ در واقع احکام قانون مذکور را می توان این گونه بیان کرد، مودی که مطابق ماده 238 قانون بیش کفت به برگ  تشخیص مالیاتی عترض شده و برای تجدید رسیدگی  به اداره امور مالیاتی مراجعه نماید ، در صورتی که با رسیدگی   مسیول مربوط رفع اختلاف با اداره امور مالیاتی به شرح ماده 238 صورت کیرد، پرونده امر مختومه تلقی می شود، به عبارت دیگر ، برای مودیانی که در اجرای مقررات ماده 238 قانون و در مهلت مقرر به مالیات تشخیصی، اعتراض نموده اند، مختومه شدن پرونده ، براساس فراز سوم ماده 239 قانون، منوط به رفع اختلاف مودی با اداره امور مالیاتی است و در واقع از مقررات ماده 239 قانون جنین بر می آید، مودیانی که قبل یا بعد از اعتراض به موقع به صورت کتبی، نسبت به پرداخت مالیات اقدام نموده اند، بی آن که به صورت صریح انصراف کتبی از. اعتراض را اعلام کرده باشند، اقدام موصوف مانع از اجرای ماده 238 قانون -رسیدگی  و رفع اختلاف مودی با اداره امور مالیاتی با رعایت مهلت قانونی - تلقی نمی شود.

رابعا: شاکی اظهار داشته با توجه به بخشنامه یادشده، هرکاه سازمان امور مالیاتی اراده نماید حتی بعد از پرداخت   مالیات وصدور مفاصاحساب مالیاتی می تواند پرونده مختومه را مجددا مفتوح و آن را مورد رسیدگی  قرار داده و مالیات بیشتری مطالبه نماید. در حالی که افزایش مالیات مازاد بر مبلغ مندرج در برگ  تشخیص در مراحل دادرسی مالیاتی موضوعیت ندارد. در این ارتباط لازم به ذکر است بخش نخست بخشنامه، صرفا به مودیانی اختصاص دارد که ظرف مهلت مقرر در ماده 238 قانون مورد اشاره به برگ  تشخیص مالیاتی کتبا اعتراض کرده اند که در این صورت، اعتراض مزبور در اداره امور مالیاتی و یا هیات حل اختلاف مالیاتی قابل طرح می باشد و افزایش مبلغ مالیات مندرج در برگ   تشخیص مالیات توسط مراجع حل اختلاف مالیاتی، فاقد موضوعیت است. خاطرنشان می سازد، شاکی در بخش دیگری از دادخواست مدعی است که با استناد به بخشنامه موصوف و تبصره ذیل ماده 239 قانون مورد اشاره، چنانچه مودی مالیات را پرداخت   و مفاصا حساب.

دریافت نموده است حتی سالها بعد، موضوع قابل طرح در هیات حل اختلاف مالیاتی خواهد بود؛ این در حالی است که وفق تبصره یاد شده اشخاصی در حکم معترض به برگ  تشخیص مالیات شناخته می شوند که برگ  تشخیص مالیات طبق مقررات تبصره ماده (203) و ماده (208) این قانون ابلاغ شده باشد و مودی به شرح مقررات ماده مزبور اقدام نکرده باشد. بنابراین در موارد مشمول تبصره یاد شده، چنانچه مودی مالیات مورد مطالبه رابه ماخذ برگ  تشخیص، پرداخت یا ترتیب پرداخت   آنرا داده باشد، در آن صورت پرونده امر از لحاظ میزان درآمد مشمول مالیات مختومه می شود.

با توجه به مراتب فوق، بخشنامه مورد شکایت که به منظور رعایت حق دادخواهی مودیان مالیاتی تصویب کردیده، در چارچوب قانون معتبر در زمان مقرره و با هدف جلوگیری از سلب حق اعتراض مودیان صادر شده است.

با عنایت به مراتب فوق و نظر به عدم خروج این سازمان از حیطه صلاحیتها و اختیارات قانونی در مقرره گذاری ، رد شکایت شاکی، مورد استدعا است.

هیات تخصصی مالیاتی، بانکی

پرونده کلاسه هـ ت/0300180 در جلسه مورخ 1404/03/04 هیات تخصصی مالیاتی بانکی مورد بررسی و تبادل نظر واقع که با لحاظ اتفاقی حاضرین در جلسه با استعانت از درگاه خداوند متعال به شرح ذیل مبادرت به انشا رای می نماید:

رای هیات تخصصی مالیاتی بانکی دیوان عدالت اداری

شاکی تقاضای ابطال بخشنامه شماره 73/200 مورخ 1392/01/16 سازمان امور مالیاتی درخصوص سوالات و ابهامات راجع به نحوه اجرای ماده 239 را نموده است و معتقد است پیام مصوبه امکان رسیدگی پرونده های مختومه توسط مامورین مالیاتی است در حالی که با مداقه در مفاد این بخشنامه مشخص می شود که متعلق آن در مواردی است که مودی نسبت به برگ تشخیص و قبل از صدور برگ قطعی اعتراض داشته باشد که در این فرض امکان رسیدگی به اعتراض در       هیات ها و طی مراحل اداری مالیاتی وجود دارد لیکن چنانچه بعد از ابلاغ برگ تشخیص قبولی مودی یا انصراف از شکایت اعلام شود می بایست برگ قطعی صادر شود و این حکم مقرره منطبق با قانون بوده موجبی جهت ابطال وجود ندارد فلذا به استناد بند (ب) ماده (84) قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1400 رای به رد شکایت صادر می نماید رای یادشده ظرف بیست روز پس از صدور قابل اعتراض از سوی ریاست محترم دیوان یا ده نفر از قضات گرانقدر دیوان عدالت اداری می باشد./

محمدعلی برومند زاده

رییس هیات تخصصی مالیاتی بانکی

دیوان عدالت اداری

مورخ: 1400/03/02
شماره: 238
قانون مالیات‌های مستقیم
مورخ: 1400/03/02
شماره: 239
قانون مالیات‌های مستقیم